نامه های عاشقانه یک زن که مادر نبود

نامه سوم

جان مادر امروز که این نامه را برایت مینویسم دو روز میگذرد از گرفتن عکس رنگی مسیله ای. که دراین پنج سال چون کابوس وحشتناک شده بود برای من. اما بلاخره با یاری خدا انجام شد. و من اکنون با دلی شاد و پر امید و توکل بر خدا همراهی دکتر خوبم دکتر حسین احمری چشم انتظارت هستم
18 آذر 1395

نامه دوم

عزیز دل مادر هر روز که میگزرد استرس و دلهره ام بیشتر میشود حاالا دیگر 4 روز مانده به وقت دکتر.... با خدایم عهد بسته بودم سر دوراهی آزار دهنده ای مانده ام خدایا خودت کمکم کن............
12 آذر 1395
1